یک روز پیامبر فرشته ای را دیدند که هزار دست دارد،ودر هر دستی هزار انگشت دارد،و از هر انگشتی هزاران انگشت دیگری دارد.
پیامبر از او پرسیدند:با انگشتانت چه چیزی را حساب می کنی؟!
فرشته عرض کرد:عدد دانه های باران را از اول خلقت زمین شمارش می کنم و می دانم که هر قطره ای در کدام نقطه از زمین فرود آمده.
پیامبر از او پرسید:آیا شده از شمارش چیزی ناتوان باشی؟
عرض کرد:بله،وقتی اُمت تو دسته جمعی بر تو صلوات می فرستند،از محاسبه ی ثواب آن ناتوان می شوم.(شمارش ثواب آن بر عهده ی خدا است)
«اللّهمّ صلّی علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم »
